آیا اندازه گیری و داده های بازاریابی شما استانداردهایی دارد؟
اصلاً به چه معناست؟
خوب، به این معنی است که طبق تحقیقات جدید (لازم به ثبت نام) از Claravine، ارائهدهنده نرمافزار و شرکت تحقیقاتی Advertiser Perceptions، شما یک روش استاندارد برای نامگذاری، ذخیره و ردیابی دادهها در سراسر سازمان دارید. این می تواند شامل طبقه بندی های مشترک برای داده های بازاریابی، معیارهای اندازه گیری و حتی کدهای ردیابی باشد.
آیا شما آن را دارید؟
طبق تحقیقات احتمالاً نه.
با این حال، 95٪ از افراد مورد بررسی موافق هستند که استانداردها برای حرکت رو به جلو و نشان دادن بازگشت سرمایه برای تبلیغات و بازاریابی ضروری هستند. و اکثر آژانس ها (98٪) و بازاریاب های مشتری (81٪) موافق هستند که شرکت آنها از رقبا عقب تر خواهد بود یا در طول زمان بدون رعایت استانداردهای داده، سهم بازار را از دست می دهد.
با این حال، به طرز عجیبی، همین تحقیق نشان میدهد که همین تبلیغکنندگان به طور متوسط 33 درصد افزایش در بازده سرمایهگذاری را گزارش میکنند که از اجرای استانداردهای داده مشاهده میشود (یا میتوان آن را مشاهده کرد).
صبر کن اگر آنها هیچ استاندارد داده ای ندارند، چگونه می توانند تا این حد به بازگشت سرمایه که از آنها به دست می آید اطمینان داشته باشند؟
ما می خواستیم بیشتر بدانیم بنابراین از رابرت رز، مشاور ارشد استراتژی CMI، نظر او را جویا شدیم. این ویدیو را بخوانید یا تماشا کنید:
یافته های شگفت انگیز در تحقیقات جدید استانداردهای داده
وقتی در کارگاهها، آموزشها و مشاورههایم با بازاریابها صحبت میکنم، درباره تعیین استانداردها – تعاریف هر چیزی که از آستانه عملیات بازاریابی و محتوا عبور میکند – زیاد صحبت میکنم. بنابراین، من به ویژه به گزارش وضعیت استانداردهای داده بازاریابی که این هفته توسط Claravine و Advertiser Perceptions منتشر شد، علاقه مند شدم.
این به اهمیت تعیین استانداردها و چالش هایی که شرکت ها در تنظیم آنها تجربه می کنند نگاه می کند. برخی از یافته ها اگر نه کمی آشکار، جذاب بودند.
به عنوان مثال، محققان دریافتند که تبلیغکنندگانی که استراتژی استانداردهای داده را پیادهسازی کردهاند (34%) بهطور قابلتوجهی نسبت به کسانی که استراتژی را اجرا نکردهاند (10%)، درک قویتری از استانداردهای داده دارند.
خوب، این منطقی است. اگر چیزی را اجرا نکرده باشید، کمتر احتمال دارد که واقعا آن را درک کنید. اما یک دقیقه صبر کنید.
این 34 درصد برجسته است. آیا این بدان معناست که 66 درصد از کسانی که دارند استراتژی استانداردهای داده نکن درک قوی از تمرین دارید؟
اگرچه این تحقیق این را روشن نمی کند، نتایج تقریباً به طور قطع نشان می دهد که تیم ها در حال اجرای استانداردها هستند حتی اگر درک قوی از آنها ندارند.
صرف نظر از درک آنها، بازاریابان ظاهراً مطمئن هستند که داشتن استانداردهای داده باعث بهبود اوضاع می شود – این در این یافته منعکس می شود که بازاریابان پس از اجرای استراتژی استانداردهای داده انتظار بازگشت سرمایه 33 درصدی دارند.
تأثیر اجرای استراتژی در بین مقولههایی مانند رعایت حریم خصوصی و ایمنی برند حتی بیشتر بود و برای حوزههایی مانند تجربه مصرفکننده، کمپینهای بازاریابی و بهرهوری کمی کمتر بود.
1 از هر 5 آگهی به مصرف کننده اشتباه تحویل داده می شود
یافته دیگری که در این تحقیق مدفون شده بود توجه من را جلب کرد. بدون تعجب نتیجه می گیرد که یک مزیت کلیدی داشتن استانداردهای داده، اطمینان و دید بیشتر در عملکرد است. این امر به ویژه مهم است زیرا تقریباً 23٪ از تبلیغات خلاقانه به مصرف کننده اشتباه ارائه می شود.
بازم اینو بگم به گفته این بازاریابان، از هر پنج آگهی بیش از یک تبلیغ در مقابل مصرف کننده اشتباه قرار می گیرد.
آیا این فقط برداشت تبلیغ کنندگان است یا یک تخمین؟ یا اینکه درست است اما تقصیر تبلیغکنندگان است زیرا دستهبندی دادههای معیوب در تبلیغات را ندارند یا ندارند؟ یا تقصیر پلتفرم های تبلیغاتی است که آگهی را در اختیار دسته بندی های نامشخص یا تفسیر نادرست قرار می دهند؟ و اگر دومی باشد، آیا به این دلیل است که پلتفرمهای تبلیغاتی استانداردهای دادهای ندارند که براساس آن فهرستهای تبلیغاتی را مدیریت میکنند؟
تحقیق دلیل را روشن نمی کند. با این حال، نتایج یک مورد تجاری را برای اطمینان از اینکه استاندارد داده ای برای تبلیغات خود دارید، تبدیل می کند.
این سخت ترین بخش استانداردها است
برداشت من چیست؟
خوب، من مجذوب شدم اما تعجب نکردم. من اغلب به مشتریان می گویم یکی از ساده ترین راه ها برای به دست آوردن بازگشت سرمایه (ROI) فوری از توسعه یک استراتژی محتوا، مجموعه ای از استانداردهای محتوا و ارتباطات برای شرکت است. شما نمی توانید با دانلود یک قالب از اینترنت این کار را انجام دهید. شما تنها زمانی می توانید این کار را انجام دهید که به عنوان یک عملکرد بازاریابی گرد هم آمده و آنها را تعریف کنید.
به عنوان مثال، کتاب الکترونیکی چیست؟ تعریف کاغذ سفید چیست؟ پست وبلاگ چیست؟ نام استاندارد کارهایی که بازاریابی انجام می دهد چیست؟ آیا این یک کمپین است؟ آیا ابتکار عمل است؟ آیا پروژه است؟ تفاوت بین یک کمپین و یک ابتکار چیست؟ موضوع چیست؟ ستون محتوا چیست؟ نام های استاندارد شخصیت های شما چیست؟
از آنجا به اندازه گیری می روید. تعریف استاندارد شما از سرنخ، فرصت چیست؟ چه چیزی به عنوان دانلود به حساب می آید؟ تبدیل چیست؟
آیا جای تعجب است که بازاریابی می تواند احساس کنید اندازه گیری آنقدر سخت است؟ با این حال، واقعا اینطور نیست. سخت ترین بخش اندازه گیری توافق بر روی استانداردهای اندازه گیری است.
همانطور که تایچی اوهنو، خالق سیستم تولید تویوتا، چندین دهه پیش گفت: “بدون استانداردها، هیچ پیشرفتی وجود ندارد.”
یا، همانطور که بارها از مشتریان پرسیده ام، “اگر در مورد استاندارد موفقیت به توافق نرسیده باشید، چگونه متوجه خواهید شد که موفق هستید؟”
در یک پیچ و تاب جالب، این مطالعه تحقیقاتی جدید به طور ناخواسته روشن می کند که به عنوان بازاریاب، رویکرد شما برای توسعه استانداردها باید با تیم هایی که در آنجا هستند مطابقت داشته باشد.
اگر با استفاده از تعاریف خارجی به توسعه گروهی استانداردهای بازاریابی، محتوا، تبلیغات یا داده ها نزدیک شوید، فوراً درگیر تبدیلی می شوید که چگونه آنها برای سازمان شما کار نمی کنند زیرا نمی دانید چگونه آنها چگونه کار می کنند. اعمال شود.
اما، اگر بنشینید و با هم همکاری کنید تا آنچه را که باید استانداردسازی کنید تا یک چشم انداز مشترک از اهداف و اهداف خود داشته باشید، برای سازمانتان معنادار مییابید، حتی اگر با آنچه جهان میبیند متفاوت باشد.
فقط به یاد داشته باشید، هدف تعیین هر استانداردی این است که بتوانیم آن را بهبود بخشیم. با این حال، برای بهبود هر چیزی، ابتدا باید معنی بهبود را تعریف کنید. به عبارت دیگر، قبل از اینکه دقت به معنای هر چیزی باشد، باید استاندارد یا حقیقت را تعریف کنید.
سپس شما یک استاندارد برای تعیین استانداردها دارید، و این باید در بازاریابی شما استاندارد باشد.
مطالب مرتبط دستچین شده:
تصویر روی جلد توسط جوزف کالینوفسکی/موسسه بازاریابی محتوا
منبع: https://contentmarketinginstitute.com/articles/standards-marketing-data/