البته متوسط بودن انفرادی بیداد می کند. می دانیم که برشته ، نان قبل از درست ، ساندویچ آن را خوشمزه تر می کند، اما در خدمت راحتی و سرعت، یک قدم را رد می کنیم.
وقتی بیش از یک نفر از ما درگیر می شویم، تبدیل به یک توطئه می شود.
فریلنسری که کار ارزان و معمولی ارائه می دهد، مشتریانی پیدا می کند که با کمال میل با آنها درگیر هستند.
شرکت کوچکی که تحت فشار مداوم فرسوده می شود تا به سادگی کمی کمتر کار کند و کمی اهمیت دهد، و تصمیم می گیرد بازار انبوه را به جایی که به نظر می رسد می خواهد برود دنبال کند.
با این حال، نکته ای که در مورد این توطئه ها وجود دارد این است که افراد زیادی باید همراهی کنند تا آنها کار کنند.
در یک شرکت خودروسازی بزرگ، ممکن است توافق 30 یا 50 نفر لازم باشد تا خط جدید کمی کمتر جادویی شود. اگر فقط یک یا دو نفر بایستند و بگویند: «مواظب من نیستم»، توطئه کارساز نبود.
مانند بسیاری از توطئه ها، این یکی هم یک راز نیست، و نه به خوبی سازماندهی شده است. این صرفاً نتیجه فشارهای کوتاه مدت بازار است که باعث میشود افرادی که قبلاً اهمیت زیادی میدادند کمی کمتر به آنها اهمیت دهند.
منبع: https://seths.blog/2024/09/the-conspiracy-of-mediocrity/