در یک فیلم علمی تخیلی بد دهه 1950، ممکن است جت پک های پرنده، شنل های نامرئی و تفنگ های پرتویی را ببینید.
چیزی که در عوض به دست آوردیم وسیله ای است که در جیب ما جا می شود. این به ما امکان می دهد با بیش از یک میلیارد نفر ارتباط برقرار کنیم. می داند کجا هستیم و به کجا می رویم. دارای تمام مخاطبین ما، مجموع کل دانش منتشر شده، یک کامپیوتر با هوش مصنوعی که می تواند زبان ما را بفهمد و صحبت کند، یکی از بهترین دوربین های توسعه یافته، یک دوربین فیلمبرداری با ویرایشگر، یک مترجم جهانی و یک سیستم که می تواند ضربان قلبمان را اندازه بگیریم ما میتوانیم اطلاعات قیمت و موجودی را در زمان واقعی جستجو کنیم، به بازیگران آموزش دیده گوش دهیم که کتابهای صوتی را برای ما میخوانند و هر آهنگ، هر گیاه یا پرندهای را شناسایی کنیم. ما میتوانیم بررسیهای انجمن خود از رستورانهای اطراف یا حتی شهرت یک پزشک یا وکیل را ببینیم. می تواند مکان عزیزان ما را ردیابی کند و با فشار یک دکمه ما را یک وسیله نقلیه راننده صدا کند.
و البته از آن برای داشتن استدلال استفاده می کنیم. و برای تماشای ویدیوهای احمقانه بسیار کوتاه.
منبع: https://seths.blog/2024/08/living-in-the-future/