- نقشه مفهومی چیست؟
- انواع نقشه های مفهومی
- نقشه های عنکبوتی
- فلوچارت ها
- نقشه های سیستم
- نقشه های سلسله مراتبی
- نحوه ایجاد یک نقشه مفهومی
- 1. موضوع اصلی خود را مشخص کنید.
- 2. مفاهیم اساسی را شناسایی کنید.
- 3. مفاهیم را از پارکینگ به نقشه منتقل کنید.
- 4. صحت و انسجام را بررسی کنید.
- 5. گسترش و تجدید نظر کنید.
- ایجاد نقشه مفهومی خودم
- مرحله 1: موضوع اصلی خود را شناسایی کنید.
- مرحله 2: مفاهیم اساسی را شناسایی کنید.
- مرحله 3: مفاهیم را به نقشه منتقل کنید.
- مرحله 4: دقت و انسجام را دوباره بررسی کنید.
- مرحله 5: گسترش و تجدید نظر کنید.
- بهترین راه برای ایجاد نقشه مفهومی استفاده از یک قالب آماده است.
قبل از اینکه آنا و من محتواکی را شروع کنیم، به یک کافه رفتیم، یک دفترچه یادداشت بیرون آوردیم و شروع کردیم به طوفان فکری برای تمام خدماتی که می توانستیم با توجه به مهارت ها و تجربه خود ارائه دهیم.
ما به نوشتن محتوا، بهینه سازی سئو و استراتژی محتوا رسیدیم. از آنجا ما حتی عمیقتر در هر دسته فرو رفتیم و نوشتن وبلاگ سئو، رهبری فکر، کپی صفحه فرود و رسانههای اجتماعی را به لیست خود اضافه کردیم.
خوشحالم که وقت گذاشتیم تا این را زودتر از بین ببریم، زیرا از همان ابتدا به ما این حس واضح را داد که چه کسی درست بودیم، نه اینکه خدمات خود را در حال حرکت بدانیم.
طرح اولیه در نوت بوک ما چیزی بود که به طور حرفه ای به عنوان a شناخته می شود نقشه مفهومی. این ابزاری است که میتوانید از آن نه تنها هنگام راهاندازی یک کسبوکار، بلکه برای ایدهپردازی و تحقیق کامل درباره مفاهیم جدید قبل از عرضه به بازار استفاده کنید.
فهرست مطالب
نقشه مفهومی چیست؟
نقشه مفهومی یک نمایش بصری است که اغلب به شکل نمودار است که رابطه بین ایده ها یا مفاهیم مختلف را نشان می دهد. این ابزار عالی برای ساختاردهی و سازماندهی دانش است. معمولاً شامل دو عنصر است:
- گره ها. اینها مفاهیم را نشان می دهند و به شکل دایره، بیضی یا جعبه هستند.
- فلش ها. اینها ایده ها را به هم متصل می کنند. آنها ممکن است شامل یک کلمه یا فعل پیوند دهنده برای توضیح رابطه بین مفاهیم باشند، به عنوان مثال، “منجر به” یا “بخشی از است”.
نقشه مفهومی به شکستن موضوعات/ایده های پیچیده به اجزای قابل هضم کمک می کند.
انواع نقشه های مفهومی
قبل از اینکه درباره انواع نقشه های مفهومی صحبت کنم، در اینجا لیستی از بهترین نرم افزارهای نقشه برداری ذهنی وجود دارد که می توانید برای کمک به ایجاد نقشه مفهومی خود، آنها را بررسی کنید.
نقشه های عنکبوتی
مطمئنم اگر بشنوید که این نقشه های مفهومی شبیه تار عنکبوت هستند، تعجب نمی کنید. مفهوم اصلی در وسط قرار دارد و موضوعات فرعی مرتبط به بیرون منشعب می شوند. این ساختار به شما امکان می دهد جنبه های متعددی از ایده اصلی را کشف کنید.
نحوه ایجاد آن:
- ایده اصلی خود را در وسط نمودار قرار دهید.
- خطوطی را بکشید که از مرکز بیرون می آیند تا یک موضوع فرعی کلیدی مرتبط با ایده اصلی را نشان دهند.
- از هر موضوع فرعی شاخههای فرعی اضافه کنید تا عمیقتر به موضوع بپردازید.
- از برچسب ها یا کلمات کوتاه برای نشان دادن بهتر رابطه بین مفاهیم استفاده کنید.
زمان استفاده از آن: از آن برای تجزیه و تحلیل یک موضوع گسترده با جزئیات استفاده کنید.
فلوچارت ها
فلوچارت یک فرآیند یا گردش کار خطی یا متوالی را نشان می دهد. از نمادها و فلش ها برای نشان دادن چگونگی جریان اطلاعات، اغلب شامل تصمیمات یا اقدامات، استفاده می کند.
نحوه ایجاد آن:
- فرآیند یا وظیفه ای را که می خواهید نشان دهید تعریف کنید.
- فلش ها را برای نشان دادن جریان مراحل بکشید. از کادرها یا اشکال دیگر برای نمایش هر مرحله یا عمل استفاده کنید.
- برای نقاط تصمیم گیری از شکل الماس استفاده کنید و شاخه های مختلف را بر اساس بله/خیر یا هر معیار دیگری به انتخاب خود نشان دهید.
- تا نتیجه گیری ادامه دهید.
زمان استفاده از آن: به نظر من فلوچارت ها برای توضیح فرآیندها عالی هستند، مانند ورود کارکنان جدید.
نقشه های سیستم
نقشه های سیستم به جای تمرکز بر ایده اصلی، روابط و تعاملات بین مفاهیم مختلف را برجسته می کند. آنها فاقد ساختار سلسله مراتبی هستند و بر نحوه کار بخش های مختلف با یکدیگر تأکید می کنند.
نحوه ایجاد آن:
- اجزای کلیدی سیستم را تعریف کنید.
- آنها را بر اساس نحوه ارتباط متقابل آنها به جای ترتیب سلسله مراتبی مرتب کنید.
- خطوطی را بین اجزاء بکشید تا نحوه پیوند آنها را نشان دهید. من فکر میکنم برای توضیح بهتر نوع رابطه، افزودن کلماتی مانند «تأثیر» و «وابسته به» مفید است.
- هر قسمت از سیستم را با شناسایی حلقههای بازخورد، ورودیها و خروجیها گسترش دهید.
زمان استفاده از آن: از نقشه های سیستم برای درک و تجزیه و تحلیل سیستم های پیچیده مانند زنجیره های تامین یا شبکه های سازمانی استفاده کنید.
نقشه های سلسله مراتبی
یک نقشه سلسله مراتبی نشان می دهد که چگونه عناصر در یک ساختار سلسله مراتبی به هم پیوسته اند و وضعیت نسبی آنها را نشان می دهد. این به این معنی است که ایده ها از جایگاه بالاتری برخوردار هستند در حالی که دیگران، جایگاه پایین تری دارند. مفهوم اصلی یا بالاترین رتبه در بالا است، در حالی که آنهایی که رتبه پایین تر در زیر آن قرار دارند.
نحوه ایجاد آن:
- مفهوم اصلی یا بالاترین رتبه را در بالای نقشه قرار دهید.
- موضوعات فرعی اصلی را که تحت ایده اصلی قرار می گیرند تعریف کنید و آنها را مستقیماً در زیر قرار دهید. آنها را با خطوط وصل کنید.
- برای نشان دادن مفاهیم پایین تر و در عین حال حفظ ساختار سلسله مراتبی به سمت پایین شاخه کنید.
زمان استفاده از آن: فکر میکنم برای نشان دادن اطلاعات با سطوح یا اهمیت چندگانه مفید است، به عنوان مثال، ساختارهای دولتی یا سلسله مراتب نیازهای مزلو.
نحوه ایجاد یک نقشه مفهومی
قبل از شروع کار بر روی نقشه مفهومی خود، پیشنهاد میکنم الگوی نقشه مفهومی HubSpot را دانلود کنید – این فرآیند را بسیار آسانتر میکند.
1. موضوع اصلی خود را مشخص کنید.
با انتخاب ایده یا موضوع اصلی که می خواهید تجزیه و تحلیل کنید، شروع کنید. باید به اندازه کافی گسترده باشد تا اجازه دهد چند موضوع فرعی منشعب شوند.
بسته به نوع نقشه ای که استفاده می کنید، مفهوم اصلی را در بالا یا وسط نقشه خود قرار دهید. این به عنوان پایه ای عمل می کند که از آن همه ایده های دیگر شما توسعه می یابد.
2. مفاهیم اساسی را شناسایی کنید.
هنگامی که ایده اصلی را فهمیدید، شروع به طوفان فکری درباره موضوعات دیگری کنید که می خواهید بررسی کنید. تا جایی که می توانید به تعداد زیادی فکر کنید، اما به جای اینکه آنها را مستقیماً روی نقشه قرار دهید، ابتدا آنها را فهرست کنید – این به عنوان روش “پارکینگ” شناخته می شود.
پس از آماده شدن فهرست، مفاهیم را از کلی ترین یا گسترده ترین تا خاص ترین آنها سازماندهی کنید. من فکر میکنم بهتر است یک سلسله مراتب با مهمترین/گستردهترین ایدهها در بالا و جزئیات بیشتر در زیر آنها ایجاد کنید.
3. مفاهیم را از پارکینگ به نقشه منتقل کنید.
اکنون می توانید مفاهیم خود را از پارکینگ به نقشه منتقل کنید.
ایده اصلی را در مرکز یا در بالا قرار دهید و موضوعات فرعی مرتبط از آن منشعب شود. هر موضوع اضافی باید به یک دسته خاص مرتبط شود و در نهایت یک سلسله مراتب تشکیل شود.
هنگام تنظیم مفاهیم، پیشنهاد می کنم از کلمات پیوند دهنده برای روشن شدن رابطه بین ایده ها استفاده کنید. این امر درک چگونگی ارتباط هر مفهوم با مفاهیم دیگر را افزایش می دهد.
4. صحت و انسجام را بررسی کنید.
هر چه ایده های مرتبط با یکدیگر بیشتر باشد، احتمال اشتباه بیشتر می شود. بنابراین، بهتر است هر اتصال را مرور کنید تا مطمئن شوید که به مفهوم صحیح پیوند دارد.
از پیوندهای متقابل برای یافتن ایده هایی که در قسمت های مختلف نقشه خود قرار دارند استفاده کنید. این رویکرد ممکن است به شما کمک کند آنها را به مفاهیم اضافی متصل کنید و ساختاری جامعتر و مرتبطتر ایجاد کنید که بینشهای بیشتری را نشان میدهد.
5. گسترش و تجدید نظر کنید.
نقشه مفهومی شما کاملاً مشخص نیست. با ظهور ایده های جدید، می توانید به اضافه ، آنها به نقشه ادامه دهید تا ارتباطات جدید ایجاد کنید.
من قدردانی میکنم که نقشه منعطف است و به شما امکان میدهد با به دست آوردن درک عمیقتری از موضوع، بخشهای جدید را مرتب کنید، حذف کنید یا اضافه کنید.
این روند با نسخه اول به پایان نمی رسد. من به شما پیشنهاد می کنم که مرتباً بررسی کنید که آیا نقشه خود کامل و مرتبط است یا خیر. در صورت لزوم اصلاحات را انجام دهید.
ایجاد نقشه مفهومی خودم
بیایید به تمرین بپردازیم. من اکنون یک نقشه مفهومی برای کسب و کار مستقل خودم ایجاد خواهم کرد.
مرحله 1: موضوع اصلی خود را شناسایی کنید.
از آنجایی که من یک بازاریاب محتوای آزاد هستم، یکی از زمینه هایی که با آن سروکار دارم بهینه سازی سئو است که موضوع اصلی من خواهد بود.
مرحله 2: مفاهیم اساسی را شناسایی کنید.
من آن را به چند زیر شاخه تقسیم می کنم: سئوی داخلی، سئوی فنی و استفاده از ابزارهای سئو. به خاطر این مثال، من فقط به سه مورد اشاره میکنم، اما با خیال راحت به مواردی مانند سئوی خارج از صفحه و سئوی محلی بیایید.
همه آنها را بنویسید.
مرحله 3: مفاهیم را به نقشه منتقل کنید.
هنگامی که مفاهیم اصلی را فهرست کردم، زمان آن است که هر یک از آنها را به صفر برسانم و زیرمجموعه های مربوطه را فهرست کنم. به عنوان مثال، سئوی درون صفحه را می توان به مراحل فرعی مانند «کلمات کلیدی» و «بهینه سازی محتوا» تقسیم کرد.
اگر میخواستم عمیقتر شوم، میتوانم «تحقیق کلمات کلیدی»، «کلمات کلیدی دم بلند» و سایر مفاهیم کوچکتر را در زیر موضوع «کلمات کلیدی» اضافه کنم.
من این کار را با هر سه موضوع اصلی انجام داده ام و برای هر کدام دو زیرمجموعه به همراه ایده هایی برای شاخه بندی بیشتر نوشته ام.
توجه داشته باشید که چگونه نقشه به ما کمک میکند بفهمیم که سئو یک مفهوم چندوجهی است و – در حالی که اغلب حوزهای است که توسط بازاریابی انجام میشود – با حوزههایی مانند عملکرد فنی وبسایت/برنامه همپوشانی دارد.
مرحله 4: دقت و انسجام را دوباره بررسی کنید.
در این مرحله، بررسی میکنم که آیا هر ایده را به دستهبندی صحیح اختصاص دادهام یا خیر.
به عنوان مثال، من اطمینان حاصل کردم که “نیت کاربر” به جای “سرعت وب سایت” در زیر “بهینه سازی محتوا” قرار می گیرد. به خاطر داشته باشید که برخی از مفاهیم مانند “تحقیق کلمات کلیدی” ممکن است در بیش از یک دسته قرار گیرند.
مرحله 5: گسترش و تجدید نظر کنید.
من با این نقشه مفهومی به عنوان اولین نسخه خود رفتار خواهم کرد. هر چه زمان بیشتری را برای ایدههای طوفان فکری صرف کنم، زیرمجموعههای بیشتری میتوانم اضافه کنم.
من میتوانم نقشهام را بهگونهای گسترش دهم که «ساختار URL»، «پیوند داخلی»، «ایندکسسازی» و «امنیت» را شامل شود – که همگی به بهینهسازی سئو مربوط میشوند.
همچنین، همانطور که قبلاً ذکر شد، شناسایی روابط بین دستههای مختلف مهم است. به عنوان مثال، میتوانم پیوندی بین «ابزارهای سئو» و «کلمات کلیدی» ایجاد کنم، زیرا دادههای ابزارهای سئو که استفاده میکنم بر انتخاب کلمه کلیدی من تأثیر میگذارند و استراتژی کلی سئو من را مشخص میکنند.
اگر شما هم مانند من یک بازاریاب محتوا هستید، در اینجا یک الگوی نقشه برداری محتوا وجود دارد که به شما در سازماندهی کارتان کمک می کند.
بهترین راه برای ایجاد نقشه مفهومی استفاده از یک قالب آماده است.
من عاشق طوفان فکری هستم، اما گاهی اوقات آنقدر ایده تولید می کنم که گم می شوم و در عرض پنج دقیقه، نیمی از آنچه به ذهنم می رسد را فراموش می کنم.
نقشه مفهومی ابزاری عالی برای سازماندهی افکار و ایده های شماست. این به کاوش در یک موضوع خاص با جزئیات کمک می کند و درک عمیق را تضمین می کند. می توانید از کوچک شروع کنید و با ایجاد ایده های بیشتر نقشه خود را گسترش دهید.
منبع: https://blog.hubspot.com/marketing/concept-map