هزینه یک فنجان قهوه بسیار بیشتر از یک لیوان آب است.
این درست است حتی اگر ما بدون آب نمی توانیم زندگی کنیم. (بیشتر) مردم می توانند بدون قهوه زندگی کنند.
این درست است اگرچه ایجاد زیرساخت برای تصفیه و تحویل آب پاک میلیاردها دلار هزینه دارد.
دلیل اصلی تفاوت هزینه نهایی است.
تحویل یک لیوان آب بیشتر برای شهر هزینه ای ندارد. کمتر از یک پنی.
با این حال، برای ارائه یک فنجان قهوه بیشتر، به دانههای بیشتر، برشته ، بیشتر، برق بیشتر، فنجانهای بیشتر، جوی دوسر بیشتر، گاوهای بیشتر، کارکنان بیشتر نیاز است. یک فنجان.
اولین چیزی که در مورد نرم افزار آزاد باید فهمید این است که هزینه نهایی یک ایمیل دیگر، یک بار دانلود دیگر، یک بیت دیگر به شدت کم است، نزدیک به صفر.
با توجه به هزینه افزایشی پایین یک کاربر دیگر، این احتمال وجود دارد که اگر این تنها عامل بود، اکثر نرمافزارها تجارت خیلی خوبی نبودند، زیرا توسعه آن هزینه زیادی دارد، اما نیروهای بازار قیمت را پایین میآورند.
عامل دوم این است قفل ،. برخلاف قهوه، نرم افزار به کاربرانی که به آن پایبند هستند پاداش می دهد. با گذشت زمان، نرمافزاری که استفاده میکنید آشناتر میشود، فایلهایی را که دیروز ایجاد کردهاید باز میکند و تعویض آن سختتر و سختتر میشود. در نتیجه، شرکتهایی که نرمافزار تولید میکنند، برای ایجاد شرایطی کار میکنند که افراد تشویق شوند تا همین الان شروع به کار کنند و فقط بعداً متوجه میشوند که تغییر آن دشوار است.
اما معجزه واقعی نرم افزارهای مدرن این است اثر شبکه. به عبارت ساده: این نرم افزار برای هر کاربر بهتر عمل می کند زمانی که افراد دیگر نیز از آن استفاده می کنند. اثر شبکه به طور چشمگیری به شروع کار پاداش می دهد. شما می خواهید از همان واژه پردازی که همتایان خود استفاده می کنند استفاده کنید، زیرا باز ، فایل های آنها بخشی از کار شماست. شما می خواهید در همان سیستم تلفنی، همان شبکه اجتماعی، همان پروتکل ها باشید.
گاهی اوقات، نرم افزار در جامعه، توسط تیم ها ساخته می شود و اغلب متن باز نامیده می شود. این پروژه ها برای حل یک مشکل و خدمت به کاربر وجود دارد. اما گاهی اوقات، نرم افزار یک تجارت است.
یک پروژه منبع باز ساخته شده توسط جامعه می تواند به صورت رایگان پیشرفت کند. اما زمانی که نرم افزار به اندازه کافی ارزش ایجاد کند که مردم تصمیم بگیرند برای آن هزینه کنند، نرم افزار نیز می تواند کارهای خوبی انجام دهد.
و یک پروژه نرم افزاری تحت رهبری کسب و کار انتخاب های مشابهی دارد.
و هنگامی که هر سه بخش با هم جمع می شوند، با دو حالت افراطی روبرو می شویم که اکثر مشاغل نرم افزاری با آن روبرو هستند:
- نرم افزار رایگان بهترین راه برای شروع کار است. هزینه نهایی پایین کاربران جدید به این معنی است که شما می توانید سریعاً بزرگ شوید (100,000,000 کاربر جدید برای Threads در یک هفته!). اما، و این فقط یک نکته نیست، بلکه کل نکته است، برخی از شرکت ها تصمیم می گیرند با این کاربران جدید نه به عنوان مشتری، بلکه به عنوان محصول رفتار کنند.
قفل ، خروج را برای آنها سخت می کند، اثر شبکه باعث رشد سیستم می شود و اکنون می توانید از راه های دیگر درآمد کسب کنید. به ویژه، شما با ارائه خدمات به شخصی غیر از کاربران رایگان خود، درآمد کسب می کنید. همانطور که بزرگتر و بزرگتر می شوید، محصول را کمی بدتر می کنید و به حامیان مالی یا برنامه کاری خود پاداش می دهید. (استثنای مهم: زمانی که کاربران تقریباً رایگان شما به اندازه کافی و به تعداد کافی پرداخت می کنند تا بتوانید با خوشحالی پشتیبانی و خدمات مورد نیاز خود را به آنها ارائه دهید… این امر مستلزم تمرکز و مراقبت بی وقفه است.)
- نرم افزار گران قیمت (نه رایگان) به ندرت در مقیاس جهانی جادویی به شما ارائه می کند. اما مستلزم آن است که با کاربران خود که مشتریان شما نیز هستند هماهنگی کامل داشته باشید. نکته همین است. به جای حبس ، افراد در داخل، می توانید روی پاداش دادن به آنها برای ماندن تمرکز کنید. تقریباً هر کسبوکار دیگری در جهان اینگونه کار میکند، و میتواند برای نرمافزار نیز کار کند… اگر تصمیم بگیریم که میخواهیم با افرادی که از آنچه ما میسازیم همسو باشیم، همسو باشیم.
بنابراین، برای یک تجارت، مسیر رایگان یا تقریباً رایگان، با هدف کسب درآمد از راه های دیگر، یا مسیر گرانی وجود دارد که تصمیمات شرکت را با تصمیمات کاربرانش همسو می کند.
و برای نرم افزارهای جامعه محور، تراز جادویی وجود دارد که از منبع باز می آید.
پاسخ واضحی وجود ندارد، اما یک انتخاب واضح وجود دارد.
منبع: https://seths.blog/2024/02/understanding-free-software/