چه کسی برنده سوپر بول خواهد شد؟ روسای شهر کانزاس؟ سانفرانسیسکو 49ers؟
آیا یکی از بیش از 40 برند (بله، حداقل 40) تبلیغات در طول نمایش برنده خواهد شد؟ در مورد Usher نوازنده نیمه وقت چطور؟ یا تیلور سویفت؟ خوب، این آخری بی معنی است.
اما برنده بزرگ چه کسی خواهد بود؟
آن برندها شرطبندی (و سرمایهگذاری) بزرگی انجام میدهند.
اما این برای بقیه بازاریابان چه معنایی دارد؟ آیا بازی تبلیغاتی Super Bowl فقط یک ورزش تماشاگر است که به چت آبسردکن در مورد هدر دادن پول ادامه میدهد؟ این نباید باشد.
رابرت رز، مشاور ارشد استراتژی CMI، در این مورد صحبت می کند.
ولخرجی بزرگ بازاریابی
Super Bowl تقریباً بیشتر به یک کنفرانس بازاریابی تبدیل شده است تا یک قهرمانی برای لیگ ملی فوتبال. بازی یکشنبه یک هفته را به رویدادها و نمایشگاههایی اختصاص میدهد که شامل حمایتهای مالی، بازاریابی و تجربیات مبتنی بر محتوا است.
این هفته در روز دوشنبه با شب افتتاحیه سوپر بول با حمایت Gatorade آغاز شد. روز چهارشنبه، این جشن سوپر بول سولفول بود که توسط CBS ارائه شد. هر روز همچنین شامل ملاقات و احوالپرسی، رویدادهای تجاری و تجربیات فیزیکی مانند رقابت با نسخههای مجازی بازیکنان NFL بود. نام بهتری برای ولخرجی، FootballCon است.
اما در صفحه نمایش، به غیر از خود بازی، بیشتر نگاه ها روی شرط بندی های بزرگی که توسط بیش از 40 برند در طول وقفه های تبلیغاتی ارائه می شود، متمرکز می شوند. یک تبلیغ 30 ثانیه ای به طور متوسط 7 میلیون دلار هزینه دارد. این بیش از 230000 دلار در هر ثانیه زمان پخش است، و این شامل هیچ یک از هزینهها برای زنده ، ایدههای بزرگ و خلاقانه نمیشود.
به غیر از بررسیهای بداخلاقی و بداخلاقی، چه معنایی برای بازاریابهایی دارد که بازی Super Bowl را بازی نمیکنند؟ انسانهای فانی که با بودجههای بازاریابی سالانه کار میکنند، اغلب معادل چند ثانیه زمان Super Bowl است.
این دو سوال برای بازاریابان، به ویژه آنهایی که در B2B هستند، ایجاد می کند.
خلاقیت و نوآوری کجاست؟
شرط بندی های بزرگ در B2B کجا هستند؟ من می پرسم زیرا به نظر می رسد اکثر بازاریابان B2B تولید آنها را متوقف کرده اند.
ببینید، حتی برای بزرگترین برندهای B2C، 7 میلیون دلار برای 30 ثانیه زمان پخش همچنان یک شرط بزرگ است. از بودجه گرفته تا ریسک خلاقانه، Super Bowl به عنوان یکی از آخرین مکانهایی است که بازاریابی خلاقانه و بزرگ هنوز در آن رونق دارد. اگر آن کمپینها از تجزیه و تحلیل صبحگاهی دوشنبه دوام بیاورند، بسیاری از آنها تا پایان سال خلاقیت خود را برای برندها حفظ میکنند.
اما در طول چند سال گذشته، متوجه شدم B2B به عقب برمی گردد. خطرات خلاقانه بزرگ و پیشگامانه کجا هستند؟ آخرین بار چه زمانی چیزی با همان تأثیر خلاقانه در B2B به عنوان یک تبلیغات Super Bowl دیدید؟
The Epic Split کجاست، تبلیغی که در آن ژان کلود ون دام دقت کامیون های ولوو را با انجام تقسیم بین دو وسیله نقلیه نشان داد؟ (این تبلیغات حتی صفحه ویکی پدیا خود را دارد.)
کمپین پایان نرمافزار مربوط به تقریباً 25 سال پیش، زمانی که Salesforce به سیبل، اوراکل و سایر ارائهدهندگان نرمافزار نصبشده حمله کرد، کجاست؟ آنها حتی در خارج از کنفرانس سیبل تظاهرات ضد نرم افزاری برگزار کردند.
«بازاریابی ورودی» بعدی، آن ابتکار بازاریابی محتوای مخرب از HubSpot کجاست؟
کل بازاریابی B2B در دنیایی یکنواخت از میانگین های داده محور وجود دارد. پیشرفتهای خلاقانه افزایشی در سئو، پستهای لینکدین ارگانیک، تبلیغات موتور جستجو، پستهای وبلاگ هفتگی و مقالههای سفید تحقیقاتی سهماهه باعث کارایی ساده و متوسط میشوند.
بله، بازاریابان از پادکستها و ویدیوها استفاده میکنند، اما آنهایی که نمایشهای مصاحبه درباره کاری که مشتریان انجام میدهند کجا هستند؟ بله، رهبری فکری وجود دارد، اما چه زمانی به سؤال مطرح نشده به جای سؤال متداول پاسخ می دهد؟
شما آنقدر روی چیزی که شخصیت هایتان به دنبال آن هستند تمرکز کرده اید که فراموش کرده اید بپرسید چه چیزی ممکن است آنها را خوشحال کند.
در مورد سفر چطور؟
بخش دوم این تامل نیاز به تکالیف این آخر هفته دارد.
چند تا از تبلیغات برند نمی خواهد 30 ثانیه پول حاصل از باران خود را با یک تجربه رسانه ای متعلق به خود وصل کنید، جایی که بینندگان می توانند برای ثبت نام، شرکت، مشارکت، یا در غیر این صورت سفر را ادامه دهند؟ چه تعداد دارای URL، کد QR یا چیز دیگری هستند که مخاطب را به ادامه سفر دعوت می کند؟
یا شاید توجه به برندهایی که مسیر را ادامه می دهند آسان تر باشد.
این تجزیه و تحلیل به سوال دوم منتهی می شود: چقدر خوب تمام تجربیات رسانه ای متعلق به برند خود را به هم متصل می کنید؟
آیا رسانه متعلق به شما به وبلاگ، مرکز منابع، مرکز وبینار، رویداد رهبری فکر، رویداد خدمات مشتری و غیره شما متصل می شود؟ چگونه میتوانید تمام پایگاههای داده آدرسهای ایمیل و دادههای شخص اول خود را ترکیب کنید تا بینش واقعی در مورد سفری که مخاطبان خود را به آن میبرید، در صورت وجود، ایجاد کنید؟
Super Bowl به ما یادآوری می کند که شرط بندی های بزرگ در بازاریابی هنوز یک چیز است. اجازه دهید همچنین به شما یادآوری کند که شرکت شما می تواند به همین راحتی ضرر کند وقتی که در روش های متوسط، تدریجی و کم هزینه ترین حرکت سوزن گم شود.
اخیراً، در جلسهای نشستم که معاون بازاریابی از تیم پرسید که آیا تیم میتواند ۷۰ تا ۸۰ درصد از این ایده خلاقانه شگفتانگیز را با هزینه کمتر با تولید محتوا توسط هوش مصنوعی به دست آورد. پاسخ احتمالاً بله است. اما چه راهی برای در نهایت ایجاد محتوای متوسط تر.
برای آن، من باید یکی از قهرمانانم، کاپیتان جیمز تی کرک از Star Trek را بازنویسی کنم:
«(آنها) حق دارند – در اشاره به پتانسیل خطر عظیم… اما باید اشاره کنم که امکانات، پتانسیل دانش و پیشرفت به همان اندازه زیاد است. خطر. ریسک کار ماست هدف این سفینه فضایی همین است. به همین دلیل است که ما سوار او هستیم.»
شما بودجه ای که تبلیغ کنندگان Super Bowl دارند را ندارید. اما شما به همان اندازه ایده های موفق و خلاقانه دارید. وقت آن است که از B2Boring خارج شوید. به ریسک ، متمایل شوید.
مطالب مرتبط دستچین شده:
تصویر روی جلد توسط جوزف کالینوفسکی/موسسه بازاریابی محتوا
منبع: https://contentmarketinginstitute.com/articles/lessons-big-game-ads-b2b/