عوامل هوش مصنوعی قصد دارند طرز فکر ما در مورد خرید و فروش را اصلاح کنند.
اوبر قبلاً این کار را به روشی کوچک انجام داده است. آنها رانندگان را سازماندهی کردند و حالا سواران را سازماندهی می کنند. استقبال از تاکسی قبلاً به نوعی ناشناس بود، اما با رقابت و ساختار، هوش مصنوعی همچنان در یافتن مسافران مناسب برای رانندگان مناسب بهتر خواهد شد و بالعکس.
اما بازارهای بسیار بیشتری وجود دارد که این نوع تحول هنوز در آنها اتفاق نیفتاده است.
املاک (اعم از خرید و اجاره) توسط اینترنت کمی تغییر کرده است. آنها بازارها را کمی کارآمدتر کرده اند و به خریداران بینش بیشتری داده اند. اما انتخابهایی که مردم انجام میدهند بر اساس شهود هستند، و مجموعههای داده ناقص هستند و بیش از آنچه از چنین تراکنش بزرگ و معمولی انتظار میرود، «میدانم وقتی آن را میبینم» دارند.
چه اتفاقی میافتد وقتی فرد مناسب مکان مناسبی برای زندگی پیدا میکند و ارتباطات ارزشی بسیار فراتر از ایجاد آگاهی دارند؟
Tinder و سایر برنامههای دوستیابی برخی از ناکارآمدیهای ارتباط افراد با یکدیگر را در حین پیگیری روابط تغییر دادند، اما بیشتر بر روی نمایش گزینههای زیادی به افراد در هر دو طرف بازار متمرکز شدهاند. این یک نوار تکنفره بسیار بزرگ است که مرتبسازی و رتبهبندی قبلی در آن انجام میشود. شرکتکنندگان مشتاق نیستند آژانس خود را کنار بگذارند، و دادههای زیادی در مورد آنچه پس از انجام مسابقه اتفاق میافتد وجود ندارد.
لینکدین پویایی “یافتن کار” x “یافتن یک کارمند” را تقویت کرد، اما این رویکرد مشابه است. آنها نمیدانند چه کسی در پایان یک جستجوی شغلی طاقتفرسا در رتبه دوم قرار گرفت، و همچنین نمیدانند که چه رئیسهایی رئیسهای خوبی هستند یا استخدامهای مفیدی انجام میدهند.
این بازارها به قدری وسیع و انسانی به نظر می رسند که نمی توان گفت که هوش مصنوعی تأثیر زیادی خواهد داشت. اما من مطمئن هستم که این کار خواهد شد. آنقدر هزینه و زمان تلف شده و اضطراب در مورد این ارتباطات ضروری وجود دارد که بخشی از بازار برای درگیر شدن باز خواهد شد… و موفقیت منجر به موفقیت بیشتر خواهد شد.
ما آژانسهای جعلی زیادی داریم که فکر میکنیم در استخدام یا برقراری ارتباط با دیگران در حال انتخاب هستیم، اما این انتخاب تحت تأثیر ساختارها و پویاییهایی است که در واقع به آنچه ما میخواهیم مرتبط نیستند. اگر در روز خانه باز آفتابی باشد، افراد بیشتری پیشنهاد می دهند…
ما از پروکسیهای نادرست استفاده میکنیم و با تقویت عبارات فرهنگی منفی، فرآیندهای انتخاب خود را میانبر میکنیم، و این به همه افراد درگیر آسیب میزند.
ما نیازی به رزومه دیجیتال بهتر یا راهی برای انتشار خبر نداریم. ما باید در مورد آنچه که میخواهیم، چرا آن را میخواهیم و چه چیزی احتمالاً مؤثر است، بسیار هوشمندتر باشیم.
ایجاد ارتباط بین خریداران و فروشندگان و بین خریداران و فروشندگان به روشهای بسیار سازندهتر (احتمالاً) نزدیک است.
منبع: https://seths.blog/2024/05/transforming-two-sided-markets/