یکی از دلایل ذکر نشده تقسیم در بسیاری از فرهنگ ما به دلیل تغییر در انتظارات و قوانین زمانی است که ما شروع به زندگی در نزدیکی یکدیگر می کنیم.
در یک محیط غیر شلوغ، پیش فرض استقلال است. انتظار این است که بتوانید با سرعتی که دوست دارید رانندگی کنید، هر کاری که دوست دارید با زمین خود انجام دهید، هر چیزی که در ذهنتان است بگویید.
در یک شهر، نزدیکی این خطر را افزایش می دهد که چگونه رفتار ما بر دیگران تأثیر می گذارد. وابستگی متقابل به یک مزیت تبدیل می شود. پس در دم خانه نروید، صدای استریو را در آپارتمان خود کم کنید و متوجه شوید که کلمات و رفتار شما بر اطرافیان شما تأثیر می گذارد.
هر دو شکل آزادی هستند. آزادی برای انجام آنچه می خواهید و آزادی زندگی در یک فرهنگ مرتبط.
وقتی آنلاین می شویم، همه چیز و همه فقط با یک کلیک فاصله دارند. ما دائماً در نزدیکی افراد با سنین، پیشینه ها و اهداف مختلف هستیم.
و هنگامی که جهان همچنان کوچکتر و درهم تنیده تر می شود، نزدیکی غالب می شود. خرید یک دوجین بطری آب در بازار (حتی اگر در فروش باشد) برای دیگران هزینه دارد. وقتی کار با آنها تمام شد، آن بطریها به جایی میروند و دنیا کوچکتر از همیشه است.
این کشاورزان و کابوی ها، استخراج و بازسازی است.
تناقض برنامههای آموزشی اولیه فضانوردان این بود که آنها عکسهای داغی را که به زندگی در مسیر خود عادت داشتند، به کار میگرفتند و سپس به آنها آموزش میدادند تا در نزدیکیهای نزدیک متخصص باشند.
منبع: https://seths.blog/2024/02/the-close-proximity-gap/